نوشته شده توسط : طاها

تلاوتی زیبا از سور مبارکه الزمر والفجر والبلد والضحى 1969 الاسكندرية از استاد مصطفی اسماعیل با اهدای صلواتی نثار روح امام و شهدا دانلود بفرمایید

حجم فایل:13.6مگابایت

مدت زمان تلاوت:59دقیقه

میتونید مطالب بیشتری رو در مورد این عکس از اکبر القراء در اینجا ببینید



:: بازدید از این مطلب : 100
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : 9 آذر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : طاها

تلاوتی زیبا از سور مبارکه قصص انسان و حاقه از استاد حمدی زامل

حجم فایل:11.3مگابایت

مدت زمان تلاوت:48دقیقه



:: بازدید از این مطلب : 120
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 9 آذر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : طاها

تلاوتی از سور مبارکه يوسف 1-34 الكوثر الاقصى 1967

حجم فایل:10.4مگابایت

مدت زمان تلاوت:45دقیقه و8ثانیه



:: بازدید از این مطلب : 114
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 9 آذر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : طاها

تلاوت سور مبارکه آل عمران 95-110 والبلد والشمس والقدر - المسجد العمري لبنان 1965

با اهدای صلواتی نثار روح امام و شهدا و سلامتی مقام معظم رهبری دانلود بفرمایید

حجم فایل:5.15مگابایت

مدت زمان تلاوت:21دقیقه



:: بازدید از این مطلب : 95
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 9 آذر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : طاها
اگر بخواهیم ویژگی های سبک استاد شحات محمد انور رو به طور خلاصه و البته نه به صورت کاملا فنی و مو شکافنه بررسی کنیم چند نکته وجود دارد:

اولا اینکه سرعت تلاوت استاد شحات محمد انور با آن ویژگی هایی که در صدای ایشان وجود دارد یک نوع تناسب و همگونی ایجاد کرده است که در واقع منجر به یک طمانینه و وقاری در سبک ایشان شده که در قراء ماقبل ایشان کمتر سابقه داشت بگونه ای که زنگ و طنین ایشان در پرده های بم و توسط و اوج و همچنین انعطافی که در صدای ایشان بود با سرعت و دوری که در تلاوت خودش ارائه میکرد به خوبی عجین شده و یک آرامش بسیار مطلوبی رو در هنگام خواندن به شنونده القا می کرد

مقطع _1

دومین موضوعی که قابل ذکر هست در مورد سبک ایشان ،گرچه برخی معتقدند که سبک استاد شحات انور از بعضی قراء ماقبل خودش گرفته شده است قاریانی همچون استاد سعید عبدالصمد زناتی و استاد محمد احمد شبیب،اما همانگونه که در سبک تلاوت منشاوی هااستاد محمد صدیق یک تحولی رو ایجاد کرد و این سبک رو از پدر و برادرش متمایز کرد استاد شحات محمد انور نیز سبکی را ارائه کرد که نمیتوانیم بگوییم که کاملا بر گرفته از قراء ماقبل خودش یعنی استاد سعید زناتی و احمد شبیب بوده است گر چه شباهتی میان اینها وجود دارد بنابر این سبک استاد شحات انور ویژگی های خاص خودش را دارد گرچه همه اینها متعلق به مکتب شرقیه هست که قاریان همانند استاد محمد الیثی ،استاد متولی عبدالعال و بسیاری از این اینها متعلق به مکتب شرقیه یعنی استان شرقیه هستند اما واقعا نکاتی در سبک ایشان هست که سبکشان را از بقیه متمایز می کند

مقطع _2

ثالثا یکی از مواردی که میشه گفت که از قرا مشابهش کمتر دیده شده و در این سبک به وفور یافت میشود ابداع و خلق قفلاتیست که پیش از خود استاد شحات محمد انور و قبل از خود او ماشاهدش نیستیم استاد شحات یکی از مبدعین طراز اول در مصر است

مقطع_3

رابعا وارد کردن برخی از نغمات جدید که پیش از استاد شحات محمد انور یا کمتر شنیده شده بود یا اصلا اجرا نشده بود برای مثال مقام ماهور که یکی از مقاماتی است که در فضای مقام راست خوانده میشود که جنس بالای آن عجم و جنس پایین آن راست است برای اولین بار شحات در تلاوت خودش آورد یا نوع بیاتی که ارائه می کند کاملا متفاوت است از بیاتی که از قراءماقبل او مشاهده می کنیم

مقطع _4  مقام ماهور                    مقطع _5   مقام بیات

خامسا استفاده از تحریر ها در فضاهایی است که وقتی انسان یک نغمه ای رو از این استاد گوش می دهد احساس می کنه که این تحریر با فضای نغمه عجین شده و اگر شما تحریر رو از اون نقطه از لحن اجرا شده بردارید مثل اینکه یک خلا ای در لحن ایجاد میشه در حالی که میبینیم در بعضی از قراء که زیاد از تحریر استفاده می کنند و این تحریر هارو در هر موضعی در نغمه و کلمه ایجاد می کنند به طوری که نبود اون تحریر ها ضربه ای به اصل اون نغمه نمیزنه و لی استاد شحات محمد انور و برخی قراء دیگر مثل استاد محمد عبدالعزیز حصان دقیقا به صورت هدفمند و با تدبیر از تحریر ها استفاده می کنند به گونه ای که انسان احساس لذت بیشتری از ارائه تحریر ها در تلاوت او بهش دست میده

 مقطع _6



:: بازدید از این مطلب : 324
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 9 آذر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : طاها

تلاوت زیبای دیگر از اکبرالقراء استاد مصطفی اسماعیل آیات نورانی 35الی 38سوره مبارکه نور اجرا در کشور عراق ،با اهدای صلواتی برای سلامتی رهبر معظم انقلاب دانلود بفرمایید

حجم فایل:3.93مگابایت

مدت زمان تلاوت:16دقیقه



:: بازدید از این مطلب : 3795
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 9 آذر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : طاها

استاد عبد الباسط محمد عبد الصمد


ولادت و نسب:
استاد عبدالباسط محمد عبد الصمد در سال 1927 در روستاى المزاعزه يکى از توابع شهر اَرمنت در استان قنا در جنوب مصر متولد شد، او در مکانى پاک که به امر قرآن کريم از حيث حفظ و تجويد اهتمام مىشد متولد شد،جدّ او استاد عبدالصمد از مردان با تقوا و از حافظان قرآن که از نظر حفظ قرآن کريم و تجويد و احکام آن مردى متمکّن بود،و پدر بزرگِ مادرى او عارف بالله استادِ جليل ابو داود صاحب مقام مشهور و معروف در شهر ارمنت، مى باشد ، اما پدرش استادعبدالصمد يکى از مدرّسين حفظ و تجويد قرآن کريم بود، 2 برادر او محمود و عبدالحميد در آموزشگاه (مکتب) قرآن را حفظ مى کردند و برادر کوچک آنها عبدالباسط هم در سن 6 سالگى به ايشان ملحق گرديد.
اين کودک با استعداد به مکتب استاد امير در ارمنت ملحق شد و استاد به بهترين وجه از او استقبال کرد چرا که آثار مهارتهاى قرآنى را (که با شنيدنِ تلاوت قرآن در شب و روز و صبح وشام براى او حاصل شده بود) دراو ديده بود، استاد امير جمله اى از امتيازات و استعدادها را در شاگرد مستعدّش مى ديد که او را از سايرين ممتاز مى ساخت مانند سرعت فراگيرى ، هوش و ولع شديد در تبعيّت از استاد ، و دقت در خوب اداء کردن مَخارج الفاظ و وقف و ابتداء و صوت زيبائى که گوشها را با شنيدن و يا گوش دادن به آن مى نواخت…
استاد عبدالباسط در گفتگوهاى خود گفته است: (( سنّم 10 سال بود که حفظ قرآن کريم را در خلال اين مدّت به پايان بردم و مانند نهرى روان از زبانم جارى مى شد، پدرم کارمندى در وزارت نقل و انتقال وپدر بزرگم از علماء بود … من از ايشان راهنمائى خواستم که قرائتها راچگونه فرا گيرم و آنها مرابه شهر طنطا درشمال مصررا هنمائى کردند تا به دست استاد محمد سليم علوم قرآن و قرائات را فرا گيرم اما مسافت ميان ارمنت که يکى از شهرهاى جنوب مصر است تا طنطا درشمال بسيار دور بود ولى موضوع ، موضوع آينده و برنامه ريزى براى آن بود، اين بود که براى سفر آماده شدم اما يک روز مانده به رفتنم به سوى طنطا از آمدن استاد محمد سليم به ارمنت مطلع شديم، او آمده بود تاکلاسى براى آموزش قرائات در مدرسه دينى ارمنت بر پا کند اهالى ارمنت استقبال شايسته اى از او کردند و پيرامونش حلقه زدند چرا که ايشان مى دانستند اين مرد کيست و قدرت او در علم و قرآن را مى دانستند و گوئى قضا و قدر او را در زمان مناسب به سوى ما روانه کرده بود اهل بلاد گروهى را با عنوان (اصفون المطاعنه) براى حفظ قرآن، تشکيل دادند بنابراين استاد ، علو م قرآن و قرائات را آموزش مى داد و قرآن کريم را تحفيظ مى نمود ، من به آنجارفته و قرآن را نزد او دوباره مُرور کردم و متن شاطبيه که متنى مخصوص به علم قرائات هفتگانه است را حفظ کردم.))
پس از اينکه استاد عبد الباسط به سن 12 سالگى رسيد از هر شهر و روستا در استان قنا و مخصوصاً از جانب اصفون المطاعنه به کمک استاد سليم ـ که از عبدالباسط به هر جا که مى رفت تعريف، مىکرد ـ دعوتهائى به سوى او روانه شد ، چراکه گواهى استاد سليم نقطه اطمينان همه مردم بود.

زيارت ازمَزار بانوزينب (س):
در سال 1950 به زيارت آل بيت رسول الله (ص) و عترت طاهرينش رفت ،آنچه باعث اين امر شد محفلى بود که به مناسبت ولادت زينب کبرى (س) بر پا شده بود،بانيان اين محفل جمعى از بزرگانى از مشاهير قاريان مانند استاد عبدالفتاح الشعشاعى،استاد مصطفى اسماعيل ،استاد عبدالعظيم زاهر و استاد ابو العينين شُعيشَع و غير ايشان ازنخستين قُرّاء راديو بودند…پس از گذشت نيمى از شب و در حالى که مسجد زينبيه از گروهِ انبوه محبين آل البيت (ع) که از هر نقطه آمده بودند موج مى زد،يکىاز نزديکان عبدالباسط از مسئولين مجلس اجازه خواست تا اين جوان با استعداد 10 دقيقه اى را به تلاوت بپردازد ، او اجازه داد وقارى جوان از سوره احزاب در ميان جمعيتى با اين کثرت شروع کرد…سکوت همه جاى مسجد را فرا گرفت و همه ديده ها يه اين قارى کوچک جلب شد که با جرأت در جايگاه قاريان بزرگ نشسته است…اما سکوت دقائقى بيش طول نکشيد و تبديل به فريادهائى شد که مسجد را مىلرزاند،(الله اکبر) (ربنا يفتح عليک)… الخ که اين فريادها مستقيماً از دل برمى خواست،و به جاى 10 دقيقه قرائت به يک ساعت و نيم ادامه پيدا کرد ،حضّار تصور مى کردند که ستونها و ديوارهاى مسجد هم با آنها هم صدا شده اند و گوئى که صداى سنگها را مى شنيدند که تنزيه و تسبيح مى گفتند.

معرفى عبدالباسط به راديو:
با پايان يافتن سال 1951 استاد ضباع از عبدالباسط خواست تا براى قرائت در راديو اقدام کندولى عبدالباسط با توجه به ارتباطش با مردم صَعيد و نيز به جهت اينکه راديو يک برنامه خاص و منظّمى را مى طلبد مايل بود که اين قضيه را به آينده واگذار کند امّا از آنجا که خواست وبرنامه هاى الهى مافوق همه اراده ها وبرنامه ها است استاد ضباع نوارى را که عبدالباسط در روز ولادت زينب کبرى (س) خوانده بود ،که بسيار اعجاب برانگيز هم بود، به هيئت داوران راديو داد و همگان از اداء قوى و صوت عالى او تعجب کردند …و به هر حال در سال 1951 عبدالباسط به راديو راه يافت تايکى از ستارگان درخشنده در آسمان تلاوت باشد،پس از به دست آوردن اين شهرت در طول چند ماه ، عبدالباسط ناچار بود که سر پناهى در قاهره بر پا کند و همراه با خانواده اش که ايشان را از صعيد منتقل کرده بود در جوار فرزند رسول خدا زينب (س) اقامت کند بانوئى که مسبّب شهرت و ملحق شدنش به راديو شده بود و به قول ميليونها نفر از مردم او را چون موهبتى به اسلام و مسلمانان هديه کرده بود ، با ملحق شدن اوبه راديو اقبال مردم براى خريد گيرنده هاى راديوئى زياد شد و در اکثر خانه ها گسترش يافت و هر کس دريک روستا يا يک منطقه راديوئى داشت، صداى آن را بلند مى کرد تا همسايگان هم صداى او را بشنوند بالاخص در روزهاى شنبه مضافاً به اينکه محافل خارجى او هم مستقيم بر امواج راديو پخش مى شد.

ديدار از کشورها:
از سال 1952در ماه مبارک رمضان و يا غير رمضان مسافرتهاى او به دورترين نقاط عالم شروع شد، حتى بعضى از دعوتهائى که از او مى شد به مناسبت برگزارى يک محفل نبود بلکه از اودعوت مى شد تا در آن کشور حضور داشته باشد و هنگامى که سوال مى شد به چه مناسبتى از استاد دعوت کرده ايد ؟ مى گفتند: که محفل به خاطر ايشان برگزار شده است چرا که هنگامى که استاد در يک محفلى حضور دارد فضائى از سُرور و شادى در آن مکان حاکم مى گردد … اين قضيه از استقبال کشورهاى مختلف جهان از او در چهار چوب استقبالهاى رسمى و دولتى و يا مردمى معلوم مى شود … رئيس جمهور کشور پاکستان در فرودگاه به استقبال او آمد او را ملاقات کرده و با او مصافحه نمود، در جاکارتا در کشور اندونزى در بزرگترين مساجد آنجا به تلاوت قرآن کريم پرداخت در حالى که هر گوشه مسجد ازحاضرين پر شده بود و جمعيت با مسافت يک کيلومترمربع به خارج مسجد کشيده شده بود ودر ميدانِ مقابل مسجد بيش از 250 هزار مسلمان تا صبح در حالى که سر پا ايستاده بودند به صداى او گوش مى داند…از ميان کشورهائى که عبدالباسط به آنجا سفرنمود هند است ، او به مسافرت به کشورهاى عربى و اسلامى بسنده نکرد ، بلکه شرق و غرب و شمال و جنوب عالم را پيمود تا در همه نقاط به مسلمانان دست پيدا کند… ازمشهورترين مساجدى که در آن به تلاوت پرداخته است ، مسجدالحرام در مکه ،مسجد نبوى (ص) در مدينه منوره ، مسجد الاقصى در قُدس ، مسجد ابراهيمى (ع) در فلسطين و مسجد اَموى در دمشق و مساجد مشهورآسيا ، آفريقا، ايالات متحده، فرانسه ، لندن، هند و اکثر کشورهاى جهان بوده است هيچ روزنامه رسمى و يا غير رسمى از عکس و نوشته هائى که بر اسطوره بودن او دلالت دارد و مستحق تقدير و احترم است، خالى نيست.

بيمارى و وفات:
مرض قند در اوشدت گرفت ،اما او با تناول غذاها و نوشيدنى هاى مختلف با اين بيمارى به مبارزه مىپرداخت، ولى با اضافه شدن التهاب کَبدى، ديگر توان مقاومت در برابر اين دو مرض را نداشت، او را به بيمارستان دکتر بدران در جيزه بردند ، اما اطبّاء به او توصيه کردند که براى معالجه به لندن برود ، او به آنجا رفت اما پس از اقامت يک هفته اى در آنجا از پسرش ابن طارق که همراه او بود خواست که او را به مصر برگرداند و گوئى که احساس کرده بود که روزگار عمر سپرى شده است و وقت لقاء خداوند نزديک شده و براستى زندگى جز ساعتى نيست که به زودى مى گذرد ، روز وفات او به مَثابه صاعقه اى بود که بر قلوب ميليونها مسلمان در هر مکانى از دنيا واردآمد، هزاران نفر از دوستداران صدا، اداء، و شخصيت او با تمام اختلاف زبان و … جنازه اورا تشعيع کردند ، در اين تشعيع همه سُفراء کشورهاى جهان به نيابت مردمشان حضور داشتند،و چون عبدالباسط سبب پيوند و علاقه در بين بسيارى از مردم در کشورهاى مختلف بود روز 30 فبريه در هر سال روز تکريم از اين قارى بزرگ اعلام شد تا مسلمين به يادِ روزِ 30/11/1988 ياد او را گرامىداشته باشندروزى که او ازميان ما رفت واز زندگى اين دنيا به زندگى جاودانى پيوست



:: بازدید از این مطلب : 181
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 8 آذر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : طاها

زندگینامه استاد مصطفی اسماعیل

 

اکبرالقراء استاد مصطفی اسماعیل از مشاهیر و نوابغ علم قرائت قرآن در جهان اسلام است که کلام خدا را با آهنگی بسیار لطیف و دلنشین و با الحانی منطبق با معانی و مفاهیم الهی تلاوت می کند . وی استادی است بی بدیل که در فن قرائت سبکی بسیار ممتاز دارد . مردی است که تمامی قاریان جهان در آستان پر از معنویتش سر تعظیم فرود می آورند و همه به او عشق می ورزند .

 

به راستی که تلاوت شیوا و ممتاز قاری برجسته ای چون مرحوم استاد مصطفی اسماعیل که توأم با دلپذیر ترین نغمات آسمانی و کلام روح بخش آیات الهی می باشد جان را طراوت و آرامش می بخشد و اینچنین است که رسول خدا صلی الله علیه وسلم می فرمایند «صدای نیکو زینتی است برای قراء». قاریان مبرز و اهل فن بر این عقیده اند که صوت محزون مرحوم استاد مصطفی اسماعیل دارای صفا و پختگی و جذبه ای روحانیست که به دلهای مستمعین می‌نشیند و از گیرایی خاصی برخوردار است .

 

مصطفی را ، نه تنها قرائت او بلکه تواضع و جوانمردی اش دوست داشتنی می کند . وقتی سوره احزاب را می خواند مردم چنان فریاد به تحسین اومی گشایند که مجلس به خود می لرزد و وقتی در اثنای قرائت با تواضع و افتادگی از مردم اجازه پایان قرائت خود را می خواهد ، آن ها به او اصرار می ورزند و از او ادامه قرائت را التماس می کنند . او نیز می خواند و آنگاه یکی از قرائت های استثنایی تاریخ را می آفریند و سوره الحاقه را چنان می خواند که مستمعین را هوش از سر به در می شود . تلاوتهای مرحوم استاد مصطفی اسماعیل تا اعماق جان انسان رسوخ نموده و مستمع را به اندیشیدن در آیات الهی قرآن و پند و عبرت گرفتن از کلام پروردگار متعال ترغیب می‌کند . بجاست در این زمینه به سخنان حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی که در جمع قاریان و کارکنان رادیو قران ، ایراد فرموده اند توجه کنید :

 

«هنر قاری قران این است که هرچه بیشتر معانی قران را در ذهن مستمع مجسم بکند ؛ به این نکته توجه کنید : اینکه میبیند یک تلاوت گری یکدفعه گل میکند و اهل نظر و اهل بصیرت او را قبول میکنند بی جهت نیست یک علتی دارد . شیخ مصطفی اسماعیل یا عبدالفتاح و اساتیدی از این قبیل کسانی هستند که وقتی قرآن می خوانند شما می‌بینید مفاهیم قران در ذهنشان مجسم است ؛ احساس می کنید او دارد مفاهیم را به شما میدهد نه حرف را ؛ علت (شهرتشان) اینها هست لذاست که اینها در همان منطقه خودشان هم معروف می شوند و دیگران و شاگردهایشان مقلد اینها می شوند . و شما نگاه کنید بین این قراء بزرگ ؛ مثلا شیخ مصطفی اسماعیل که من دقت کردم و شاید دیگران هم همین طور باشند من ندیدم جایی در وقف مطلق مصطفی اسماعیل نایستد ؛ معمولا می ایستد ؛ شما هم بایستید ؛ این ایستادن صدا را زیباتر و دلنشین تر می کند و هم معنی ؛ این هم یک نکته بود » .

 

شیوه ای را که مرحوم مصطفی اسماعیل در علم قراءات مبتکر آن بوده است شاهکاری برجسته است که در آن قاری قرآن همزمان با تلاوت و بیان علم تجوید قادر است تا مفاهیم آیات الهی را به مستمعین برساند و تجسم عینی مفاهیم عمیق قرآنی را ایجاد نماید و اینچنین است که جوهر و بطن قرآن کریم در لحن زیبای قاری گرانقدر و ارجمندی چون مرحوم استاد مصطفی اسماعیل می درخشد . مرحوم استاد به کلیه قراءات سبعه و راویان قراء تسلط و چیرگی خاصی داشت و با قرائت گوناگون قرآن کریم را تلاوت می نمود ، اما اکثراً به قرائت ورش مصری به تلاوت آیات مبادرت می ورزید .همچنین او به تمامی مقامات و الحان قرآنی مهارت و استادی وافری داشت بطوری که اهل فن او را یگانه مقری قرآن می دانند .

 

مصطفی در ناحیه طنطا از کشور مصر متولد گردید و تحت آموزش اولیه استاد سید البدوی قرائت قرآن را فرا گرفته ، سپس در ناحیه طنطا در مؤسسه الاحمدی به همراه شیخ خلیل الحصری در محضر شیخ «ابراهیم سلّام» که از بزرگترین اساتید آن زمان بود به تحصیل علوم عالی قرائت پرداخت . زمانی که مصطفی برای اولین بار به شهر قاهره مسافرت کرد ، در ملاقات با شیخ محمد رفعت قرائت قرآن نمود ، آنگاه امام القرّاء دستانش را در میان گرفته ، آینده ای درخشان را به او نوید داد . او که یک نابینا بود با چشم بصیرت مصطفی را به خوبی شناخت و زیبایی کار او را در اعماق وجود خویش احساس کرد .

 

مصطفی یکی از اساتید مسلم علم قرائت است ، استادی که با آشنایی با نغمات و مقامات موسیقی و علم تجوید ، بهترین و بالاترین قرائت ها را آفریده است . او می گوید : « طریقه تجوید و صوت قرآن کریم بر پایه حدود 18 مقام استوار است که برخی از آنان عبارت اند از : بیات و مشتقات آن... صبا ، شور ، حجاز ، رست ، سه گاه ، عجم ، مرمل ، نهاوند ، عشاق و ... » از نظر مصطفی یک قاری قرآن که دارای صوتی زیباست ناگزیر است که با موسیقی آشنا باشد و نیز وقف و ابتدا را باید بداند ، اما این همه در شرایطی است که قاری به اصول تلاوت خللی وارد نساخته و حق آیات را ادا کند . صوت خوش در آیات و احادیث نیز پسندیده است و همواره مورد تایید بوده است . آنجا که حضرت رسول (ص) فرمودند : « قرآن را با صوت زیبا ، نیکو بخوانید » و همچنین می فرمایند : « آن کس که قرآن را با تَغَنّی و آهنگ قرائت نکند از ما نیست ». همه می دانند مقصود از غنا و آهنگ در اینجا صوت نیکوست . صوتی که حق تلاوت را آن چنان که مورد رضای خداست فراهم می سازد .

 

مرحوم استاد حصری درباره صوت استاد مصطفی اسماعیل می گوید « او از جمله قاریان ممتازی است که در بیان الحان قرآنی تسلط و استادی خاصی داشت.

 

از نظر مصطفی یک قاری قرآن بزرگترین و بهترین سفیر برای اسلام و کشور خود می باشد . وی در این راستا عنوان می کند که در سفری که در سال 1352 به ترکیه داشته است استقبال زیادی از سوی مردم و مقامات کشوری صورت گرفت ، تا آنجا که نخست وزیر ترکیه خود شخصاً به استقبال و دیدار با وی آمدند و به همراه وزیر فرهنگ به مدت نیم ساعت با وی به گفتگو نشستند ، پس از آن قرآنی را که حروف آن با آب طلا نوشته شده بود ، به او هدیه کردند . و نیز طی مسافرت هایی که به لبنان داشت از سال 1353 به مدت 3 سال در ایام ماه مبارک رمضان به تلاوت قرآن در این کشور پرداخت ؛ در اینجا نیز به او نشان درجه یک کشور را اعطا کردند . شیخ مصطفی اسماعیل به کشورهای بسیار زیادی در اقصی نقاط جهان مسافرت کرده است . وی می گوید : « یک قاری قرآن در قلوب مسلمین جهان جایگاه ویژه ای دارد . مردم از او استقبالی شایسته شخصیت او به عمل می آورند ، حتی از زمانی که قدم در فرودگاه آن دیار می گذارد ، روزنامه ها و مجلات پیرامون تاریخ زندگی او و تاریخ کشورش ، مقالات بسیار می‌نویسند و رادیو و تلویزیون نیز در این رابطه به پخش برنامه هایی اهتمام می ورزند ».

 

رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای به تلاوت های مصطفی اسماعیل علاقه وافری دارند . ایشان می فرمایند : « علّت شهرت این قاری این است که به هنگام تلاوت مفاهیم و مضامین را در ذهن مجسم می کند...»

 

آری استاد مصطفی ، از اساتید برجسته ای است که چون تلاوت می کند ، هر جا که شنونده ای باشد بی اختیار به تحسین و تشویق او لب می گشاید . آنگاه که لفظ (ماءِ) را تلاوت می کند ، چنان می خواند که مستمع آب را در مقابل دیدگان مجسم می کند . این حالت در تمامی کلمات و آیات مشهود است .

 

از مشهورترین اماکنی که استاد در آن مکان ها به تلاوت قرآن پرداخته است ، مسجد جامع اموی ، جامع کبیر در لبنان ، مسجد امام حسین (ع) در عراق ، مسجدالاقصی ، مسجدالحرام و مسجد جامع کبیر در پاریس را می توان نام برد .

 

این اساتید بزرگ علم قرائت قرآن علاوه بر تلاوت های مجلسی ، تمامی قرآن کریم را نیز به شیوه ی تحقیق و ترتیل قرائت کرده است که در اکثر کشورها ، شیفتگان کلام الهی ، به تلاوت های زیبای او گوش جان سپرده ، از آن بهره ها می گیرند و قاریان بسیار با استماع تلاوت هایش دراین راه به مراتب اعلی در قرائت قرآن رسیده اند . تلاوت های این استاد مسلم علم قرائت همه هفته از رادیو قرآن جمهوری اسلامی ایران به سمع دوستداران تلاوتهای ایشان می رسد .

 

سرانجام شیخ مصطفی اسماعیل پس از عمری پربار ، در حالی که شیفتگان بیشماری از تلاوت های دلنشین خویش برجای گذارده بود ؛ در سال 1359 ه.ش. در شهر قاهره به سوی معبود شتافت و بدین سان جهان اسلام در غم از دست دادن نابغه ای - که سراسر جهان به عظمتش معترف بود - سوگوار گردید . فردی که با صوت و لحن دلنشین اش توانست بسیاری را فراسوی دین مبین اسلام رهنمون سازد . همانگونه که خود بارها گفته بود : یک قاری قرآن بزرگترین سفیر قرآن عزیز است .

 

 

 

1ـ آشنایی‌با مشاهیر قرائت‌قرآن‌: جلال‌دکائی‌ 2_ http://qarian0.tripod.com/

 



:: بازدید از این مطلب : 170
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 8 آذر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : طاها

نام : محمد صديق منشاوي

مليت : Egypt
سال تولد : 1299ه.ش
زماني كه زندگي قاريان مشهور جهان را مرور مي كنيم ، نامي آشنا ديدگان را به خويشتن خيره مي سازد . نامي كه رسالت قاريان قرآن را در خاطره ها جاودانه مي سازد . شهيد القراء نامي است كه بي شك هر عاشق قرآني را بر آن گذر افتاده است . نامي كه عاشقان قرآن بارها و بارها برآن درنگ كرده و از خويشتن پرسيده اند كه : محمد صديق از چه رو بدين نام ملقّب گرديده است ؟ مردي كه تلاوتهاي زيبايش پس از گذر سال ها ، هنوز زينت بخش محافل و مجالس است . مردي كه مقلّدان بيشمار از خويش بر جاي گذاشته است . اگر بخواهيم محمد صديق را بهتر بشناسيم ، شايد بهتر آن باشد كه در تذكره عرفا و صوفيان عصر به جست وجوي او بپردازيم ؛ چرا كه محمد صديق پيش از آنكه يك قاري باشد ، يك صوفي است . صوفي كه خرقه زهد بر تن كرده و رايحه معرفت و زهد از جاي جاي تلاوتهايش برمي خيزد . آري ، او صوفي است كه جان و زندگي خويش را وقف كلام پروردگار كرده است ، تا بدانجا كه لحظه اي مفارقت از كلام دوست بر او چنان گران آمد كه نتوانست پذيراي آن گردد و عاقبت جان خويش را در اين مسير قرباني ساخت . او را شهيد القراء ناميده اند ، چه آن زمان كه طبيبان معالجش وي را از تلاوت كتاب خدا برحذر داشتند ، وي نپذيرفت . چه ، زندگي جداي از مكتب و كلام دوست نه تنها براي او بلكه بر تمامي كساني كه در اين مسير گام گذارده اند ، بسي سخت و دشوار است . استاد محمد صديق منشاوي در سال 1299ه.ش. يعني حدود 73 سال پيش ، در شهر منشاه مصر در خانواده اي بسيار مذهبي پا به عرصه ي وجود گذارد . « پدرش شيخ صديق منشاوي يكي از قاريان صوفي منش بود كه هرگز در مسير تلاوتش اجر و پاداشي طلب نكرد . از اين رو فرزندش محمد را نيز با چنين علايقي پرورش داد تا جايي كه تلاوت را تنها به جهت آنكه متعلق به اين كتاب مقدس است برگزيد . شيخ صديق منشاوي را فردي در كمال خشوع و خضوع مي خوانند گويند او چنان تقوي پيشه بود كه هرگز در هيچ تلاوتي بر اجر و پاداش آن سخني نگفت . تنها در محل حاضر مي شد ، آنگاه با وقاري سرشار از خشيت الهي باز مي گشت و اين شيوه اي بود كه در ميان فرزندانش نيز نيك مشهود است ». محمد صديق از آنجا كه در شهر منشاه تولد يافت چون پدرش به منشاوي ملقب گرديد . با تشويق و تعليم پدر به آموزش معارف قرآني و تعليم قرائت هاي مختلف پرداخت ، چرا كه پدرش نيز از قاريان مشهور عصر خود به شمار مي آمد . مرحوم استاد منشاوي از همان ابتدا به حفظ كامل قرآن پرداخته و از 9 سالگي به بعد در ماه مبارك رمضان شبهاي قرائت قرآن برگزار مي نمود . اين امر تا سنين جواني استاد ادامه داشت . اين در حالي بود كه پس از چندي با ورودش به راديوي عربي مصر و پخش تلاوتهايش ، به شهرت او افزوده شد تا آنكه به عنوان يكي از اساتيد و قاريان مشهور مصر معرفي شد . او قاري بزرگي است كه در ميان متأخران بي نظير و در ميان متقدّمين كم نظير بوده است . او از مفاخر بزرگ جهان اسلام و مبتكر الحان گوناگون قرآني به شمار مي آيد . سبك تلاوت ، صوت زيبا ، لحن گرم و حزين ، تلفظ صحيح و بيان قوي كلمات از مختصّات قرائت مرحوم منشاوي به شمار مي آيد كه با چيرگي و مهارت كامل و تسلّطي فوق العاده شنونده را به آيات الهي متوجه مي سازد . او چنان تسلّطي به قرائات سبعه و عشره و راويان قاري دارد كه وي را به عنوان يكي از بهترين اساتيد اين فن در جهان اسلام مطرح نموده است ، تا آنجا كه شهرتش را در جاي جاي جهان اسلام اذعان مي دارند . مرحوم محمد صديق منشاوي با تسلّطي كامل و سبكي خاص تمامي قرآن مجيد را با قرائت ترتيل تلاوت كرده است و اكنون گنجينه اي از نوارهاي تحقيق و ترتيل اين استاد در آرشيو راديو قرآن موجود مي باشد . تلاوت هاي اين استاد همه هفته از راديو قرآن جمهوري اسلامي ايران پخش مي گردد . استاد به واسطه زندگي كوتاهش به كشورهاي محدودي مسافرت كرده است . از آن جمله به سوريه ، كويت و برخي از كشورهاي شيخ نشين حاشيه خليج فارس مي توان اشاره كرد كه در مساجد مختلف اين كشورها به تلاوت قرآن كريم پرداخته است . سرانجام دست اجل از آستين تقدير برون آمده ، اين بار نيز گلي از بوستان معطر قرآن را گلچين نمود و استاد منشاوي در سن 49 سالگي در سال 1348 ه.ش. در شهر قاهره جان به جان آفرين تسليم كرد و بدين طريق گرد غم و اندوه را در بر جبين عاشقان كلام دوست نشانيد ، هرچند كه امروز پس از گذشت سال ها آواي ملكوتي او زينت بخش محافل و مجالس قرآني و پرورش دهنده استعدادهاي نهفته در اين مسير است .
منبع: سازمان دارالقران الکریم کشور


:: بازدید از این مطلب : 253
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 8 آذر 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : طاها


  

 

ولادت: 
استاد راغب مصطفی غلوش قاری مسجد دسوقی در دسوق به روز ۵ جولای ۱۹۳۸ میلادی در روستای (برما) مرکز طنطا در استان غربی متولد شد …پدرش می خواست که وی را به تحصیل علوم ابتدائی بفرستد تا صاحب پست بزرگی شود ولی تدبیر امور به دست خالق متعال است در روستا مکتب های زیادی بودند و گرایش ورویکرد به آنها کاملا محسوس و و ملموس بود و مردم در آنزمان از آنجا که کلمه (عالم ) جز به رجل دینی مخصوصا امام مسجد که خطبه نماز جمعه را می خواند اطلاق نمی شد به حفظ قرآن کریم توسط فرزندانشان همت میگماشتند تا آنها عالم شوند .
بخاطر مصلحتی که فقط خداوند از آن آگاه است یکی از نزدیکان به پدر او حاج مصطفی غلوش راهنمائی می کند که فرزندش راغب را به یکی از اساتید حفظ بسپارد تا حفظ قرآن را به او بیاموزد و به خاطر اشتیاق و عرق دینی شدیدی که در دل اهل روستا مانند حاج مصطفی وجود داشت او با این نظر موافقت کرد و راغب را گوشزد نمود که هر روز پس از درس به مکتب برود…
و اما موهبت الهی خودش را نشان داد و کودک ۸ ساله موضوع گفتگوی اهل روستا مخصوصا اساتید حفظ و حفاظ شد به خاطر صدای زیبایش تاثیر به سزائی در شدت اهتمام استادمان به او و خیر خواهی و مراقبت دائمی از او داشت چرا که آثار خوبی را در چهره او می دید و آینده روشنی در میان مشاهیر قاریان را از وی متوقع بود وهمین مسئله باعث شد که راغب تاقبل از ۱۰ سالگی موفق به حفظ قرآن کریم گردد و بعد از حفظ کامل قرآن، نیکو دانستن احکام آن بدست شیخ عبدالغنی شرقاوی در روستای برما.
درسن ۱۴ سالگی ذکر خیرش به روستاهای همجوار رسید و پیشرفت تا به شهر طنطا جایگاه عالمان هم رسید در رمضان سال ۱۹۵۳ دعوتهائی پشت سر هم از روستاها و شهرهای نزدیک به روستا به او رسید در سن ۱۵ سالگی به روستای (محله القصب) در استان کفر الشیخ دعوت شد این مهم در ابتداء کار سختی بود در میان فضائی که امواج رقابت در بین خبرگان کرسی تلاوت در این منطقه مخصوصا استان غربی موج می زند چگونه بدین جایگاه بلند نائل گردد.
قاری جوان وجوانمرد و جسور به آنچه می دید و یا می شنید که رقابتها و مسابقاتی که آتش آنرا قاری یگانه استاد مصطفی اسماعیل بر افروخته بود به اوج خود می رسد اعتنائی نمیکرد بر او لازم بود که بدنبال عواملی بگردد که او را برای وقوف بر این سرزمین سخت کمک کند و نیز قواعدی استوار که از میان آنها بتواند به دعوتی که احیانا از طرف یکی از ایشان به او برمی خورد پاسخ گوید .
او به درستی دریافت که بزرگواری و عظمت از جانب خود او سر نخواهد زد وهمانا بر طالب آن لازم است که با کوشش ومداومت به سویش سعی کند، بنابراین استادی استوار و متین در علوم قرآن را جستجو نمود تا علم تجوید و قرائات را از او فرا گیرد او متوجه قبله علوم قرآن شهر طنطا شد و به مؤسسه و آکادمی قرائات در مسجد احمدی ملحق شد و مرحوم استاد ابراهیم طبلیهی متولی امور او شد ، استاد راغب می گوید:
((…و من موفق شدم که در منطقه خودمان یک نمونه عالی از استاد مصطفی اسماعیل قرار بدهم من در صدد تقلید او بر آمدم و به شهر طنطا رفته و بدنبال عالم قرائاتی می گشتم تا اینکه یکی از معروفین مرا به مردی در مؤسسه احمدی راهنمایی کرد که نامش مرحوم شیخ ابراهیم طبلیهی بود که به من تجوید و احکام درست را آموخت و من در نزد او قرائت کردم و او مرا ترغیب کرد تا هر روز در مقام احمدی قرائت کنم ، مخصوصا ما بین اذن و اقامه عصر، بسیاری اطراف مرا پر می کردند و به لطف خداوند دردل بسیاری از مردم راه پیدا کردم بالاخص به جهت اینکه من از استاد مصطفی در اداء اعجاب بر انگیز و محبوبش در نزد مردم تقلید میکردم ، من به روستاهای استان غربی دعوت شده و در استانهای همجوار هم شناخته شدم از چیزهائی که مرا کاملا به خودم مطمئن می ساخت کوشش و مقاومت و حرص زیاد و شدید من بر قرآن کریم و تلاوت همراه با تعهد و تقوای آن بود))
قاری جوان راغب مصطفی غلوش توانست در سن کوچکی و قبل از ۱۸ سالگی برای خود مجد و عظمتی بیافریند ،با اینکه حق دفاع از وطن بر عهده او قرار گرفت و برای سربازی و اداء خدمت خوانده شد چیزی که چاره و گریزی از آن نبود، در سال ۱۹۵۸م در حالیکه ۲۰ سال داشت سربازی را شروع کرد و به مرکز آموزش اداره امنیت مرکزی فرستاده شد او می گوید :
((…وبا توجه به اینکه من به نیروهای امنیت مرکزی ملحق شده بودم دائما به مسجد امام حسین علیه السلام تردد میکردم و خبر میگرفتم تا اینکه اگر شده حتی یک آیه در بزرگترین و مشهورترین مساجد مصر و قاهره قرائت کنم و بر این امر حریص بودم که خود را به مسئولین مسجد عرضه کنم تا شاید برایم فرصتی پیش آید تا ده آیه ای قرائت کنم یا در این مسجد بزرگ اذان بگویم به شیخ مسجد حسینی شیخ حلمی عرفه معرفی شدم و آنچه مقدور بود از قرآن در نزدش خوانده و او بسیار از من خوشش آمد …و روزی به آنچه در درونم بود تصریح کرده و از او خواستم که بزرگواری کرده و به من برای اذان و قرائت یک عشر قبل از اقامه نماز اجازه دهد ، او به من گفت: راغب اگر شیخ طه فشنی تاخیر کرد فرصتی برای تو خواهد بود ، من از ته قلب از خداوند خواستم که شیخ طه فشنی تاخیر کند و گوئی که درهای آسمان بتمامی باز گشته بود و خداوند دعوت مرا اجابت فرمود و شیخ فشنی تاخیر کرد و موعد اذان نزدیک شد و شیخ حلمی به من گفت: آماده باش و به مسئول مسجد گفت: بگذار راغب اذان بگوید پس اجازه داد و مرا در کنار شیخ محمد غزالی (رحمه الله ) نگه داشت تا وقتی که با فرارسیدن وقت نماز عصر از درس فارغ گردد ، شیخ مصطفی اسماعیل عبارتی را در آخر اذان اضافه می کرد و می گفت: ((…الصلاه و السلام علیک یا نبی الرحمه یا ناشرالهدی یا سیدی یا رسول الله )) من هم همچنانکه استاد مصطفی اذان می گفت اذان گفتم این در حالی بود که من لباس سربازی به تن داشتم که نظر مردم را به من جلب می کرد این موضوع در ماه رمضان اتفاق افتاد و صدا در حال روزه خوب و کشیده و زیبا می شود ومن ۱۰ آیه را خواندم و از سوره الحاقه هم شروع کردم و جو مسجد منقلب شد تا آنجا که من شبیه خیمه ای در وسط میدانی شدم و در قرائت فرو رفتم چرا که مردم با گفتن الله یفتح علیک، یبارک فیک، تانی الآیه، به من شجاعت می بخشیدند ومن آیات را بنا به خواست افراد موجود در مسجد بیش از یکبار خواندم و زمان تلاوت به بیش از نیم ساعت رسید ، من به پادگان برگشتم در حالیکه شادی ام وصف ناشدنی و اعتماد به نفسم از اینکه مسجد پادگان را در طول مدت خدمتم به من واگذار کرده بودند زیاد شده بود به من برای خروج در هر زمانی اجازه می دادند و من به مسجد امام حسین علیه السلام زیاد رفت و آمد میکردم و به واسطه این مسجد شهرت پیدا کردم و با این مسئله من خیلی خوشحال شدم چرا که در مسجدی قرائت می کردم که مرحوم شیخ محمود خلیل حصری در آن سوره می خواند و مرحوم شیخ طه فشنی در آن اذان می گفت و مرحوم دانشمند بزرگوار استاد غزالی در آن درس می داد و خطبه می خواند این شرف عظیمی بود که هر کس در سن من و هر حافظ قرآنی آنرا آرزو داشت ))
از مسجد حسینی تا رادیو: 
و در مسجد امام حسین (ع) شروع به جدا شدن به سمت چیزی که خوابش را می دیدم شدم به بزرگان مسئولان دولتی شناسانده شده و به ایشان نزدیک شدم و ایشان مرا بر قرائت پیش روی جماعت تشجیع کردند و سبب از بین رفتن ترس و وحشت در وجود من شدند و عامل نیرومندی بودند در رابطه با دعوتهائی (برای احیاء مجالس حزن و ماتم در قاهره) که به من متوجه می شد در آن مجالس با مشاهیر قاریان رادیو مانند استاد مصطفی استاد عبدالباسط استاد حصری و غیر ایشان از مشاهیر همراه می شدم ، از میان کسانی که به مسجد حسینی می آمدند استاد محمد امین حماد مدیر رادیو در آنوقت بود حاضرین به او گفتند استاد، به راغب کارتی بدهید تا بتواند به رادیو بیاید و تقاضانامه ملحق شدن به رادیو را پر کند و تقدیم دارد او همانجابه من کارت را داد و گفت: فردا در دفترمن در ساختمان رادیو در شریفین نزد من باش ، من به مسجد امام حسین (علیه السلام)رفتم وشیخ حلمی عرفه، سرهنگصلاح الالفی و سرهنگ محمد الشماع را دیدم و هر ۳ با آمدن با من برای رفتن پیش مدیر رادیو موافقت کردند مدیر بخاطر بودن من با آنها با من حسن استقبال داشت و من تقاضا نامه را نوشتم …
بنابر تاریخ اعلام شده به رادیو رفتم با امتحان را نزد هیات داوران به اتمام برسانم آنجا در اطرافم ۱۶۰ قاری دیدم، ایشان به من گفتند: تو در ضمن نگهبانی هستی ؟ -من لباس سربازی به تن داشتم- من گفتم من هم همراه شما هستم و برای امتحان آمده ام ایشان تعجب کردند و بعضی از آنها برای من آرزوی موفقیت کردند …هیات داوران ۲ قسم بود قسمتی برای صوت و قسمتی برای قرآن به من گفتند از این قسمت بخوان((من جاء بالحسنه فله عشر امثالها و من جاء بالسیئه فلا یجزی الا مثلها و هم لا یظلمون ))الخ به لطف خدا موفق بودم اعضاء هیات برایم درود فرستادند و به محافظت صدا توصیه ام کردند …
گروهبان وقاری رادیو: 
از مدت سربازی ام ۲۰ روز مانده بود و من در صدد گرفتن گواهی پایا ن خدمت بودم و قبل از ۲ یا ۳ ماه انتظار معلوم شدن نتیجه را نداشتم پس از گرفتن گواهی پایا ن خدمت به شهر خودم (برما) رفتم و با چیزی که انتظار نداشتم مواجه شدم اهل روستا استقبال غیر منتظره ای از من کردند و می گفتند: هزار بارک الله راغب مرا بغل کردند و نزدیک بود روی گردن قرارم داده و ببرند گفتم قضیه چیست ؟ گفتند: مگر این خبر را نشنیده ای؟ گفتم: کدام خبر؟ گفتند اسم و عکس تو با تیتر درشت در همه روزنامه ها درج شده که (گروهبان قاری) خدای را سپاس که به من صبر و تحملی داد تا این خبر سعید را تحمل کنم خبری که عقل و صبر نیاز داشت تا کسی در خوشحالی افراط نکند.
سفر به دول مختلف دنیا: 
استاد راغب بیش از ۳۰ سال متوالی برای قرائت کتاب الله مجید به کشورهای جهان من جمله ایران سفر کرد و به این نکته ایمان داشت که این ماموریت و رسالت سنگینی است که به نحو شایسته باید آنرا اداء کرد … در سالهای اخیر ماندن در مصر را ترجیح می دهد تا میلیونها نفر از تلاوت قرآن بامدادی و روزهای جمعه و مناسبتهای مختلف او بهره مند شوند و نیز موقعیتی برای سفر دوستان او یعنی مشاهیر قاریان به دولتهای مختلف فراهم شود .
ایام می گذرد و فضائل نیز همچنان با او میگردد فضیلتی که او و گروهی از بزرگان عرصه قرآن از قرآن کریم بدست آورده اند
 



:: بازدید از این مطلب : 252
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 8 آذر 1393 | نظرات ()